زبان فارسی تبعیدگاه من است / سید حیدر بیات

ژوئیه 22, 2007 در 9:52 ق.ظ. | نوشته شده در گونده‌لیک یازیلار/ یادداشتها, ادبیات | بیان دیدگاه

انیس منصور و مهاجرانی دو نویسنده عرب و ایرانی هستند که همواره مقالاتشان را میخوانم، اخیرا آقای مهاجرانی طی دعوتی به الجزایر با نویسندگان جهان عرب آشنا میشود و خاطرات خود را در سلسله مقالاتی با عنوان «کلمه» در روزنامه شرق و سایت مکتوب منتشر میسازد. این مقالات که تاکنون شمار آنها به 18 مقاله رسیده است در قسمت 17 و 18 خاطرات و اشارات تکان دهنده ای از روند آسیملاسیون زبانی و فرهنگی در الجزایر دارد از جمله در جایی می نویسند:
«منیف از مالک حداد نویسنده و شاعر الجزایری نام می برد که می گفت: من تبعیدی » کلمه» هستم. او نمی توانست به زبان عربی شعر بسراید یا داستان بنویسد. این تجربه را نویسندگان شما ندارند.کشور شما هیچ گاه مستقیما استعمار نشده است.» (کلمه 17)
با این سخنان منیف منصور یاد سخنان شاهرخ مسکوب می افتم که گفته بود: زبان فارسی وطن من است و باخود میگویم ما نیز در تبعیدگاه کلمه هستیم. ما نیز نمی توانیم به زبان ترکی داستان بنویسیم و شعر بسراییم منظورم مای نوعی یعنی عموم ترکهای ایران هستند.

در بخش دیگری از خاطرات آقای مهاجرانی از زبان نویسندگان عرب میخوانیم:
«آن روز فرصتی فراهم شده بود، جنگ جهانی دوم تمام شده بود. روزولت و چرچیل بیانیه ای داه بودند. که ملت ها در انتخاب سرنوشت خویش و حاکمیت ملی خویش آزادند.کاتب یاسین داستان نویس معروف الجزایری در آن روز ها شانزده ساله بود. در تظاهرات شرکت کرده بود. بعدا در رمان «نجمه» که در سال 1956 منتشر کرد, شرح واقعه را نوشته است:» دانش آموزان ؛ چهار تایی توی صف حرکت می کردند. یکی از بچه ها پرچم دستش بود. ما سرود می خواندیم:
» سرود آزادی خواهان از کوهستان ها از اوراس به گوش می رسد.»
یک نظامی فرانسوی دانش آموز پرچمدار را با پرچمش به رگبار بست. کشته شد…تا چهار پنج روز مردم را می کشتند.» در همان روز کاتب یاسین را دستگیر کردند.
مالک حداد و کاتب یاسین این فوران درد را به فرانسه نوشتند. به زبان همانی که به سویشان آتش گشوده بود. انقلاب که پیروز شد. به الجزایر بازگشتند. تجربه دردناکی بود. دیدند نمی توانند به زبان مردم ، به زبان ملت خود بنویسند.نمی توانند حتی به زبان خود زمزمه کنند. سال ها بعد احلام مستغانمی داستان نویس الجزایری رمانی نوشت به نام» ذاکره الجسد» در این رمان به سکوت مالک حداد اشاره کرد.» مالک حداد در حسرت کلمه، از سرطان سکوت جان سپرد. به الجزایر برگشته بود اما نمی توانست با مردم خود به زبان آن ها سخن بگوید.گفت من تبعیدی زبان هستم.در شعر بلندی که به عنوان مقدمه کتاب شعر» الشقاء فی الخطر» سروده است، می خوانیم:
» من همانم که به زبان فرانسه آواز می خوانم…ای شاعر ای دوست من!
مرا سرزنش نکن که گنگ می خوانم…استعمار می خواهد که با لکنت آواز بخوانم…تا زبانم همیشه بسته بماند..
هر وقت از مرز عبور می کنم، زندان را توی قلبم احساس می کنم.
از دلتنگی می خواهم گریبانم را پاره کنم.
هر گاه به یاد الجزایر می افتم.
هر وطنی طعم اسطوره می دهد،
وطن من طعم اشک و خون »
انقلاب پیروز شده بود. نشست نویسندگان آسیا و افریقا در توکیو برگزار می شد. مالک حداد و کاتب یاسن و محمد دیب و مولود فرعون و مولود معمری در نشست شرکت کردند.هیچکدام نمی توانستند به زبان عربی صحبت کنند. از این رو سال های سال پس از پیروزی انقلاب آن ها ساکت بودند. کودتای بومدین هم پیرایه ای بود که بر احوال آنان بسته شد. انقلاب دست نظامی ها افتاد.
مالک حداد سروده بود:
» زبان فرانسه تبعیدگاه من است.
آهای آراگون!…اگر می توانستم بخوانم، دوست داشتم به زبان عربی آواز بخوانم.»
هنوز سمینار ما آغاز نشده، خلدون شمعه می بیند که گرم کتاب منیف هستم. می گوید، کتاب پیش ات بماند.امانت نه.یادگاری!شوق در دلم پر می کشد.
منیف نوشته است.مالک حداد در زندان و تبعیدگاه زبان فرانسه افتاده بود.» (کلمه 18)
فکر نمی کنم نیاز به توضیح بیشتری باشد جز اینکه آقای مهاجرانی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد این مملکت بفرمایند که چرا باید از الجزایر نوشت اما آذربایجان را بایکوت کرد.
البته منظور از آذربایجان در اینجا همان مدنیت و فرهنگ آذربایجان است که شامل ترکهای استانهای آذربایجان و نیز قم, شیراز, اراک, چهارمحال بختیاری و… میشود.
منابع:
کلمه 17
http://mohajerani.maktuob.net/archives/2007/07/21/892.phpکلمه 18
http://mohajerani.maktuob.net/archives/2007/07/22/895.php

نوشتن دیدگاه »

RSS feed for comments on this post. TrackBack URI

  1. موهاجيراني اؤزو همدانين قوزئيينده كي موهاجيران كنديندن دئييل مي؟!

    اراکدان ملایره گئدنده بیر یئردیر سانیرام فارس یا لور کؤکنلی اولالار, بو حاقدا آرتیق بیلگی اولسایدی یاخشی اولاردی

  2. bularin lap tutarli yerindan vurmushsan. al qolun agrimasin. taacubum burdadir hovsalan tutur bu kimi maqalalari oxuyasan.

  3. سا لام حيدر بي تانرميز سيزلري بيزه چوخ گورمئسين يارديمچينيز اولسون انشاء الله بوتون يولداشلارا سالاملار

  4. حيدر بي منده بو يازيني ،دونن گورنده واوخوياندا،بو ني حيس ائتديم.
    اما آرزيليرام كي چاليشام وبو تبعيددن چيخام.موسلما موهاجراني و آيري ايش اوستونده كي لروحتي عادي ميللت ،بيزيم حيسسيميزي تاييد ائتمياجاغلار . چون اويرنيبلر كي فارس ديلي ايرانين وحدت عاملي دير وگرك اله بو ديله يازيلا واوخولا.

    توپلومون یوزه اون فایزی توپلومون آلین یازی سینی ده ییشه بیلر. اونا گؤره ده عادی میللت مسئله نی بیر سورون کیمی گؤرمه مه لی ییک.

  5. […] زبان فارسی تبعیدگاه من است / سید حیدر بیات (tags: Farslaşdırma-Asimilasyon Fars-Irqçılığı) […]

  6. جناب حیدر بیات جنابلارینا سلام ویورولمایاسین گوندریرم
    قلمیزی وار اولسون

  7. be omide rahayi zabane torki dar iran.

  8. ,واللاه ایش بورا گلیب چاتیب که داها من اوزومو ایرانلی بیلمیرم، بونون دا علتی بونلاردیر:
    1- ایرانی =فارس گورورلر منده فارس دئییلم
    2-من بیر تورک اولاراق منیم دیلیمده درسیم یوخ،مدنیت،موسیقی و…..بو مملکتده هئچ بیر نشانه یوخدور ، پس من ایرانلی دئییلم !

  9. YAŞASİN AZƏRBAYCAN
    GƏLƏCƏK BİZİMDİR
    ANA DİLİMİZİ ÖZÜMÜZ EVİMİZDƏ YAZİB VƏ OXUMALİYİQ ÖZİDƏ LATİN ƏLİFBASİ İLƏ…
    MƏNİM ADİM GÜNƏŞ OĞLİ

  10. ما در پی شبیخونی سرد به جزیره زبان فارسی تبعید شده‌ایم.

  11. selam. men özüm Türk çalışqanlarından biriyem, sizin baxımız şehriyar ya çoxlar şair ki farsca diline şer deyibler nedir? çox sevinerem ki öz cavabınızi bu kıçigin e_mail ine gönderesiz, siz biliz tanriya gönderiniz, çün men bunu bilmek ile istiyirem bir para fars şeonizmlerinin ağzın qıfıllıyam
    teşekkürle

    —-
    سلام
    اساس بودور کی فاسجا شعر و ادبیات یازمایاق. بونون علتی فارس دیلینه باغلی دئییل بلکه فارسلارین داورانیشینا باغلی دیر. آمما قدیم زامانلاردان ایندی یه کیمی فارسجا یازان تورکلرین اثرلری بیزیم معنوی میراثیمیزدیر و اونلارا ییه دورمالی ییق. بو حاقدا ایواز طاها بی دن بیر موصاحیبه اوچون سؤز آلمیشیق بلکه او موصاحیبه ده بو مسئله یه داها دقیق یاناشا بیلکو
    حورمتله

  12. pedar bozorgam vaghti zende bud dust dasht man zabune torki ro yad begiram un vaghta man dust nadashta hala ke nist hala ke baraye hamishe az dast dadamesh hamash ahangaye torki gush midam ke manishuno nemifahmam . hala baram moheme ke yad begiram. kheili ziyad ham moheme. enghadr ke migam bayad to naslemun in zabun bemune man be bacham yad bedamo unam be bachash.babam khub balad nist familamunam ke baladan to tabrizan nemitunam az kasi yad begiram. age mishe yeki ye ketab ya chizi be man moarefi kone ta yad begiram. dust daram indafe ke miram sare khakesh ba zabune khodesh bahash harf bezanam.

  13. […] زبان فارسی تبعیدگاه من است / سید حیدر بیات […]

  14. […] زبان فارسی تبعیدگاه من است / سید حیدر بیات […]

  15. سلام يورولماياسيز مومكونسه سيدحيدر بياتين سايتينين ادرسين منه يوللايين

    حورمتله :يولداش


برای ذوقی پاسخی بگذارید لغو پاسخ

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com.
Entries و دیدگاه‌ها feeds.