خود کرده را تدبیر نیست / عباس عبدی
ژوئیه 30, 2007 در 11:00 ب.ظ. | نوشته شده در خبر و تحلیل | بیان دیدگاهعلماي وهابي عربستان در فتوايي مجوز تخريب و انفجار حرم امام حسين(ع) را در كربلا صادر كردهاند. بسياري معتقدند كه جنگ داخلی در عراق بطور مشخص پس از انفجار حرم امام حسن عسگري(ع) در سامرا وارد مرحله جدي خود شده و روشن است كه اگر خداي نكرده اين اقدام را در حرم امامحسين(ع) و كربلا نيز شاهد باشيم، شعلههاي جنگ فرقهاي نه تنها در عراق به اوج ميرسد كه ممكن است مناطق ديگر هم در آتش اين شعله سوخته شوند.
پرسش اين است كه چرا چنين فتوايي صادر شده است؟ در واقع اين فتوا چيز جديدي نيست. نگاه وهابيون نسبت به شيعه و نيز زيارتگاهها و… تغييري نكرده است. اما چرا تكرار يك نظر قديمي و سنتي در اين مقطع حساسيتبرانگيز می شود؟ واقعيت اين است كه نگرش وهابيون در ميان اهل سنت در اقليت است. و بسياري از اهل سنت بويژه در مناطقي چون عراق، علايق ريشهداري به ائمه و حتي حضرت ابوالفضل دارند و بارها گفته شده كه عهد و پيمان خود را در حرم حضرت عباس محكم ميكنند و اغلب اهل سنت هم چنين ميكنند. بنابراين بطور معمول اهل سنت حاضر به همراهي با وهابيون عليه شيعيان نميشوند. به همين دليل فتواي وهابيون عليه شيعيان و زيارتگاههاي شيعه در گذشته اهميت عملي پيدا نميكرده است. اما از وقتي كه حكومت ايران به نام تشيع حکم راند، قضيه فرق كرد، ولي مشكل اصلي از حدود ده سال قبل پيش آمد و تشديد شد.از هنگامی كه سياستهاي داخلي در ايران زمينهساز نواختن جدايي و تبعيض شديد ميان شيعه و سني و عليه اهل سنت شد. گوشهاي از نمونههاي آن را ميتوان ذكر كرد:
ـ عدم موافقت با تأسيس مسجد براي اهل سنت در تهران كه با هيچ منطقي جور در نميآيد. وقتي كه در تهران مسيحيان، زرتشتيها و يهوديان عبادتگاههاي خود را دارند، چرا و با كدام دليل ميتوان مانع ساختن مسجدي شد كه اهل سنت از آن استفاده كنند؟ كار به جايي رسيد كه براي شركت در نماز جمعه به سفارتخانه خارجي ميرفتند!
ـ بجز ابتداي انقلاب، تاكنون هيچ مقام سياسي در قوه مجريه از اهل سنت حضور نداشته است (در سطح استاندار و بالاتر) و حتي وقتي كه مجلس ششم جهت اصلاح اين رويه ناخوشايند و غيرعادلانه يكي از نمايندگان اهل سنت را ميخواست به عضويت هيئت رئيسه مجلس درآورد، فرياد وااسلامای آقايان بلند شد!!
ـ كشتن خليفه دوم به دست يك غيرمسلمان كه به لحاظ معيارهاي ديني امري كاملاً مردود و محكوم بود و برنامههايي كه در سال روز این واقعه نزد برخي آقايان اجرا ميشد، براي بدبين كردن اهل سنت به شيعيان كم بود كه مرمت كردن قبر موهوم و تقلبي چنين عنصري در كاشان و تبديل آن به بارگاه و زيارتگاه را هم اضافه كردند كه اين كارهاي حرام چيزي جز دشمني با اعتقادات اهل سنت نبود و نيست. قبري كه قبل از انقلاب مخروبه بود و افراد لايعقل در آنجا بیتوته ميكردند و نمادي از لااباليگري بود، در حال تبديل شدن به قبر و بارگاهي بود كه اخیرا صرفاً به دليل حساسيتهاي اهل سنت دستور بستن آنجا داده شد. اينها يك طرف، همراهي با نيروهاي آمريكايي در عراق عليه صدامیان و نیز طالبان در افغانستان در طرف ديگر. اگر این موضع و همراهي از منظر منافع ملي و ضديت با صدام بود، مشكل حادي ايجاد نميشد، اما هنگاميكه ايران از موضع شيعي به چنين سياستي ميرسد، طبيعي است كه زمينه گرايشهاي ضدشيعي را فراهم ميكند. به ميزاني كه شيعيان با حمايت مشترك ايران و آمريكا در عراق قدرتمند شوند، نيروهاي بعثي و غيربعثي اهل سنت بطور عادي در پشت تسنن(از نوع وهابی آن) در برابر تشيع سنگر ميگيرند و در ميان مذاهب مختلف اهل سنت، وهابيت بيشترين ضديت را با تشيع دارد و ميتواند چنين تقابلي را راهبري كند، و اتفاقاً فرصت مناسبي هم براي وهابيون است كه نفوذ خود ا در جهان اسلام و ميان ديگر مذاهب اهل سنت تقويت كنند.
تمام آنچه كه گفته شد به معناي آن نيست كه برای اصلاح امور لازم باشد که شيعيان از عقايد اصولي خود دست بردارند، مسأله اصلي اين است كه وقتي به نام تشيع حكومت ميشود، ديگر نميتوان موارد اعتقادي را در عمل به تبعيض حقوقي و سياسي ميان شهروندان تبديل كرد. ما در منطقهاي هستيم كه كشورهايي با اكثريت اهل سنت در آن حضور دارند و در عين حال بسياري از مسئولين بالاي آنها شيعه بودهاند و هستند (پاكستان و عمان) و در مواردي هم كه شيعيان براي ارتقاي سياسي با محدوديت مواجه هستند (عربستان، كويت و…) به اين رفتار معترضيم. اگر بخواهيم كه اين اعتراضمان واقعي و منطقي باشد، بايد رفتار حكومت با شهروندانش فارغ از اين تبعيضهاي ديني باشد.
عليرغم اينكه فتواي مذكور به دليل سياستهاي غلط ايران در برخورد با اهل سنت به معناي عام و نيز شهروندان سنيمذهب ايران، موجب شده كه زمينه استقبال از آن در ميان مخالفان شيعه فراهم شود، و هر انساني كه نگران جنگهاي مذهبي است (كه از بدترين جنگهاست) بايد در خنثي كردن اين جنگ كوشش كند، اما ممكن است كه اين فتوا فرصتي تاريخي براي رهبران مذهبي و سياسي ايران باشد تا بدانند كه ما در ساحل قرار نداريم و ديگران در كشتي و اگر كشتي سوراخ شود، آنان غرق ميشوند و آسیبی به ما نمی رسد، بلكه همه ما در جهان فعلي در كشتي مشتركي زندگي ميكنيم. اينطور نيست كه ما در مركز عالم و آدم باشيم و همه دنيا مجبور باشند كه خود را با شاقول ما تنظيم كنند. اينطور نيست كه ما در ايران ديگران را مجبور به داشتن حجاب كنيم، اما ديگران حق نداشته باشند از شهروندان خود بخواهند كه حجاب را بردارند!! ما نميتوانيم مقدسات ديگران را مسخره كنيم و براي قاتلين آنها بارگاه بسازيم، ولي ديگران نتوانند تخريب بارگاههاي شيعه را مجاز كنند.
اقدامات ايران جز به تقويت افراطيترين مذهب اهل تسنن يعني وهابيون، كمكي نكرده است و براي جلوگيري از اين روند، نيازمند تغييرات بنيادي در رفتار نسبت به برادران اهل سنت خويش در ايران و جهان هستيم.البته این تغییر باید شامل عرصه های دیگر هم شود و برابری شهروندی جایگزین نابرابری های ناشی از ویژگی های نژادی، زبانی، قومی،مذهبی و غیره شود.
http://www.ayande.ir/1386/05/post_298.html
آلمایولو:
حرفهای آقای عبدی بسیار بجا و درست است. در زمانی که آقای گنجی می گوید: «اگر آمریکا بخواهد از حقوق قومیتها سخن بگوید ما حتی با نظام سلطانی هم متحد خواهیم شد» وجود امثال آقای عبدی غنیمتی بزرگ در عرصه سیاست کشور است که با صراحت تمام مینویسد:
«… برابری شهروندی جایگزین نابرابری های ناشی از ویژگی های نژادی، زبانی، قومی،مذهبی و غیره شود. »
اما دو مسئله در نوشته ایشان میتوانست پررنگ تر نیز باشد که تقریبا اشارهای هم به آنها نشده است.
1. آزادی بیش از حد و حصر ارامنه در ایران که باشگاه عریض و طویل آرارات مال آنهاست و نیز آنها تنها اقلیتی هستند که میتوانند تا مقطع لیسانس به زبان خود درس بخوانند در صورتی که این حق برای ترکها و کردها و عربها و بلوچها و لرها حتی در سطح ابتدایی نیز منظور نشده است و در زمانی که جمهوری اسلامی حق ساختن مسجد به اهل تسنن را نمیدهد ارامنه نمایشهای خیابانی چند صد متری بر علیه ترکان مسلمان را تهران به اجرا میگدارند. و نیز برخی از منابع مردمی از وجود میکده هایی در کشور سخن میگویند که برای ارمنی ها مشروبات داخلی تولید می کند.
2. کمک ایران به ارمنستان که در بادی نظر ممکن است ربطی به بحث آقای عبدی نداشته باشد. اما وقتی بدانیم همین برادری ایران و ارمنستان چه نقش غریبی در آذربایجان آنسوی ارس بازی می کند این مسئله به بحث آقای عبدی مرتبط میشود. متاسفانه کمک ایران به ارمنستان به عنوان دومین شریک تجاری آن کشور شیعیان جمهوری آذربایجان را که ایران را ام القرای جهان تشیع میدانند دلسرد کرده و میدان را برای تبلیغ وهابی ها باز می کند. اخبار بسیار نگران کننده ای از وهابی شدن شیعیان در آذربایجان به گوش میرسد.
نوشتن دیدگاه »
RSS feed for comments on this post. TrackBack URI
بیان دیدگاه
وبنوشت روی WordPress.com.
Entries و دیدگاهها feeds.
برادر سید حیدر بیات: سلام. لطفا منبع آن گفته های بالای اکبر آغای گنجی را مشخص کنید که برایم خیلی خیلی جالبه. من از وقتیکه با ریاکاری و شارلاتانی این موجود اشنا شدم هیچ نوشته ای را از ایشان نمی خوانم. در این دنیای مجازی که این اکبر آغا را قهرمان کرده اند من به ایشان لقب » مرغ توفان رفسنجانی» را داده ام. اقای رفسنجانی از سرنوشت نکبت بار شاه معدوم درسکی یاد گرفته و از الان این عروس را آرایش کرده که در روز مبادا به عنوان دختر باکره به خورد مردم بدهد. » مرغ توفان» شاه پر نگرفته بت آن منقار مدفوعی اش بر زمین خورد و اقای رفسنجانی درسی یاد گرفت که باید به این مرغ پیشتر درس پرواز دهد.
به بینید: هر سیاست مدار ورزیده و دور اندیشی برای اجرای طرح هایش به چندین تقشه و طرح و پلان اجتیاج دارد که اگر پلان اول کار کردش را از دست بدهد پلان دومی و سومی را به اجرا بگذارد. اقای رفسنجانی دور اندیش ترین سیاستمدار این نظام است و بیشتر از دیگران به امکان جنگ با امریکا و فروپاشی ایران آگاه است و از الان این اکبر آغا را ارایش کرده و به خارج فرستاده است که به اصطلاح روشنفکران غرب را قانع کند که با حمله نظامی امریکا مخالفت کنند. و در تمامی مصاحبه هاش به این موضوع اشاره کرده و جدا فکر می کند که روشنفکران غرب مثل چامسکی و دیگران یه نیرویی هستند که می توانند از جنگ جلو گیری کنند.
این اکبر آغای دورو و شارلاتان و ریاکار –که به اصطلاح با ر÷یم هم مخالفه و پشتوانه زندان و اعتصاب غذای قلابی را هم داره —بهترین کاندیدا برای اجرای اخرین نقشه آماده کرده اند. اینها می دانند که با شروع جنگ فروپاشی ایران هم پشت سرش خواهد آمد و اینها فکر می کنند که مثلا این خروس اخته ای به نام اکبر آغای گنجی می تواند لالقل مردم را برای جلوگیری از فروپاشی ایران سازماندهی کند. ولی اینها تماما در اشتباهند—-من خواستار جنگ نیستم و فقط تحلیل های خودم را از شرایط حاکم بر ایران و دنیا مطرح می کنم—- بهترین و ارزان ترین راه حل جلوگیری از جنگ و فروپاشی ایران احترام به حقوق مردم مخصوصا اعطای حقوق مللی ملت های غیر فارس است که بهانه به دست غرب ندهند. ولی با شناختی که هم از روح و روان دولت مداران ایران و نئو کانهای آمریکا دارم جنگ با آمریکا را اجتناب پذیر می دانم/
Comment by سهند— ژوئیه 31, 2007 #
می بخشید که در آخرین سطر یه اشتباه تایپی شده. منظورم این بود که من جنگ با آمریکا را اجتناب ناپذیر میدانم. راستی به بینید که چطوری وقتی حقوق ملت های غیر نور چشمی به میان می اید این خروس اخته با شاه پرستی مثل داریوش همایون از یک آخور تغذیه می کنند. گفته های این عروس خانم باید چشم آنهایی را که تا بحال گول حرف های زیبا ولی بی پشتوانه این ریا کار را خورده اند را باز کند
——–
این حرف آقای گنجی را جایی نخوانده ام و گویا ایشان در یکی از مصاحبه هایش به این مسئله اشاره کرده بود و حجت الاسلام عظیمی قدیم آن را برای بنده نقل کرد.
Comment by سهند— ژوئیه 31, 2007 #